کد مطلب:329763 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:160

ما در اینجا غریبیم !
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

نزدیك غروب آفتاب كه می شد، مردم دمشق ، دست كودكان خویش را می گرفتند و به تماشای بچه های امام حسین (ع ) می آمدند. و پس از آن راهی خانه می گشتند. روزی رقیه با دیدگان حسرت بار به آن جمع نگاه كرد. ناله ای دردناك از دل برآورد و روی به عمه اش زینب (س ) نمود و گفت : ای عمه ! اینها به كجا می روند؟ حضرت زینب (س ) فرمود: ای نور چشمم ! اینها رهسپار خانه و كاشانه خود هستند. رقیه گفت : عمه جان ! مگر ما خانه نداریم ؟! زینب (س ) فرمود: نه ! ما در اینجا غریبیم و خانه نداریم . خانه ما در مدینه است . با شنیدن این سخن صدای ناله و گریه رقیه بلند شد و فریاد زد: ((واغربتاه ، واذلتاه ، و اكربتاه )) اه از غریبی ، وای از محنت و زاری ما(164)

164-داستان غم انگيز حضرت رقيه ص 40